آیا با بحران کادرسازی مواجه هستیم؟
دوشنبه 6 شهریور 1396
کادرسازی وتربیت نیروی جوان، متخصص و متعهد برای مدیریت عرصههای اجرایی کشور از جمله مسائلی است که سالها است مورد غفلت سیاسیون و احزاب ایرانی قرار گرفته است. از این منظر و با توجه به اینکه در جمهوری اسلامی ایران، نظام حزبی به رسمیت شناخته شده، این مهم بیش از پیش نمود یافته که احزاب میبایست در فرآیندی علمی و تجربی نیروهایی قوی را برای پذیرش مسئولیتهای کلان جامعه در آیندهتربیت کنند. هرچند این امر در سالهای اخیر از سوی چهرههای منتسب به هر دو جناح سیاسی کشور مورد تاکید قرار گرفته اما در عمل شاهدیم که احزاب از توانمندسازی جوانان در گام نخست غافل شدهاند و در گام دوم نیز نسبت به معرفی آنها کمکاری و کم توجهی داشته اند. به طوری که امروز شاهدیم در مجموعه قوای کشور به خصوص قوه مجریه متوسط سن مدیران ارشد بسیار بالا است و نگاهی بهترکیب سنی کابینه دولت دوازدهم نیز بر این امر صحه میگذارد. از سوی دیگر در دو انتخابات اخیر ریاست جمهوری شاهد بودیم که میانگین سنی نامزدها بیش از 61 سال بوده که این میانگین سنی به نسبت بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه بالا به نظر میرسد. در این میان نخستین پرسشی که به ذهن متبادر میشود این است که احزاب و جریانهای سیاسی کشور آیا توانستهاند نسل جدیدی راتربیت کنند تا در آینده مناصب نظام را برعهده بگیرند و مسیر انقلاب اسلامی ما را به پیش ببرند؟ پاسخ بدون شک خیر است. چرا که به نظر میرسد احزاب همچنان قصدی برایتربیت کادر جدید برای خود و ردههای بالای مدیریتی نظام سیاسی کشور ندارند و همچنان تکیه شان بر قدیمیها است. احمد توکلی به راستی خوش گفت که: «مجموعههای سیاسی ما حزب نیستند بلکه کلوپاند» . حال آنکه احزاب سیاسی در دنیا منبع اصلی تامین نیروی جوان متخصص و کارآمد برای پذیرش مسئولیتهای سیاسی هستند. در واقع این احزاب هستند که باید پا پیش بگذارند و با جذب نیروهای جوان وتربیت آنان هم به ثبات و توسعه کشور کمک کنند و هم موجب رشد و پیشرفت مدیران مستعد برای اداره کشور باشند. فراموش نکنیم که بقا و دوام هر نظام بسته به وجود نخبگانی است که بتوانند به اداره امور کشور در حوزههای مختلف پرداخته و برنامههای توسعه و پیشرفت را به پیش ببرند.
همین چند روز پیش بود که محمدرضا عارف رئیس فراکسیون امید مجلس بر این نکته تاکید کرد که: «قطعا همه احزاب و نهادها باید مهمترین مسئله خود را کادرسازی بدانند چرا که اگر به همین روال بخواهیم پیش برویم قطعا در چندسال آینده با یک بحران روبهرو خواهیم شد.» آری دقیقا همانطور که دکتر عارف نیز تصریح داشت با ادامه روند فعلی و بی توجهی به امر کارآمدسازی جوانان برای ایفای نقشهای مهم مدیریتی قطعا در آیندهای نزدیک برای مدیریت کشور با بحران مواجه خواهیم شد. امروز و در آستانه ورود به قرن پانزدهم هجری خورشیدی، یکی از بزرگترین مشکلات کشور ما نبود ساز و کار مناسب جهت کادرسازی در عرصه مدیریت اجرایی است و از این رو قطعا یکی از مهمترین موضوعات ملی که باید در سطح کلان مورد توجه قرار بگیرد انتقال بین نسلی مسئولیتهای اداره کشور است.
اهمیت این امر آنجا شاید بروز پیدا کند که ببینیم عمر بسیاری از مسئولان ارشد کشور در سنین بازنشستگی است و بزودی با یک شکاف بزرگ مدیریتی در اداره کشور روبهرو خواهیم شد. در کشورهای توسعه یافته معمولا یک سازوکار تئوریک و تجربی توسط مدیران عالی شکل میگیرد که افراد را برای ارتقا به سمتهای بالاترتربیت و ساماندهی میکند. اما در کشور ما به دلیل آنکه احزاب قوی وجود ندارند کادرسازی لازم نیز درون آنها صورت نگرفته است. گردش نخبگان در کشور باید به گونهای ساماندهی شود که نیروهای پرورشیافته به کار گرفته شوند و امکان گردش این نخبگان وجود داشته باشد نه اینکه این نیروها هدر بروند و از آنها استفاده لازم در رئوس مدیریتی کشور نشود.
لینک این خبر در:
روزنامه بهار